گزارش یک سایت لهستانی درباره کارلوس کی روش / سرمربی ایران به خاطر جام جهانی قید پیشنهاد ایرلند را می زند؟
یک سایت لهستانی از کارلوس کی روش به عنوان گزینه سرمربیگری تیم ملی ایرلند نام برد.
There is a momentary pause in love
When all the birth-pangs of desire are lulled
By poppied kisses, when not yet begins
The light strong life of love that lives indeed
Through many dappled days of good spring weather,
A pause when all the senses are bound up
Like flowers to form a garland, which her hand
Will scatter for delight upon her bed.
One waits,
And glides upon the crested surge of days
Like some sea-god, with tangled dripping beard
And smooth hard skin, who glimpses from the sea
An earth-girl named by the soft foam fringe,
And, utterly forgetting all his life,
Flings toward the shore, is caught up by a wave
And hurried toward her, glad with sudden love!
Even in that pause of speed I live;
And though the great wave curl in spikes of foam
And crash me bleeding at her cool small feet
All breathless with the waters’ sudden swirl,
I shall be glad of every stabbing wound
If she will hold my tired limbs to hers
And breathe wild love into my mouth and thrill
Even the blood I shed with that desire
Which throbs all through me at her lightest touch.
چقدر خسته ام از این زندگی پوچ
در تاریخ، برخی توبهها، آنقدر عجیب و مؤثر بوده، که باعث شده برای دیگران مایه عبرت و مایه امید باشد. یکی از این توبهها، توبهی زنی بدکاره به نام «شَعوانه» است. در ادامه مطلب، این جریان را بخوانید.
در بصره زنی زندگی میکرد به نام «شعوانه»، که در لاأبالیگری و رقّاصی و فاحشهگری زنی معروفه بود و هیچ خانه و مجلس فسادی نبود که شعوانه در آن نباشد.
روزی او با کنیزان خود از کوچهای گذر میکرد، اتفاقا گذرش از در خانه مرد صالحی که از زُهّاد و وُعاظ زمان خود بود، افتاد. دید صدای خروش و نالهای از آن خانه بگوش میرسد.
یکی از کنیزان خود را به آن خانه فرستاد تا ببیند جریان چیست و به او گوشزد کرد که زود بیا و ببین در این منزل چه میگذرد و این ناله و گریه برای چیست؟
با خود گفت: در بصره ماتم خانه و عزاست و ما خبری نداریم!
کنیزک به درون خانه رفت و مدتی گذشت و بیرون نیامد.
کنیز دیگری را فرستاد باز هم از او خبری نشد.
همه کنیزان را یکی یکی فرستاد خبری نشد.
خیلی ناراحت شد. گفت: مگر چه خبر است؟ همه کنیزان را فرستادم هیچکدام نیامدند. شاید در اینجا سرّی باشد. زیرا این ماتم، ماتم عزای مردگان نیست، بلکه عزا و ماتم زندگان است، ماتم گنهکاران است، ماتم بدکاران است.
سپس با خود گفت خودم به داخل منزل بروم و ببینم چه خبر است.
وارد خانه شد، دید مرد صالحی بالای منبر است و جمعی دور منبر نشستهاند و گریه میکنند.
در این هنگام واعظ داشت این آیه از قرآن را تفسیر میکرد:
«إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ سَمِعُوا لَها تَغَیُّظاً وَ زَفیراً وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَکاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنینَ دَعَوْا هُنالِکَ ثُبُوراً لا تَدْعُوا الْیَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً کَثیراً»(سوره فرقان: ۱۴-۱۲)؛ جهنم در روز قیامت وقتی که گنهکاران و عاصیان را میبیند به غرش در میآید، عاصیان و گنهکاران از صدای غرش آتش جهنم، به لرزش در آیند. وقتی معصیت کاران را وارد آتش کنند، در آن مکانهای تنگ و تاریک، و غل و زنجیرهای آتشین هم در گردنشان است که به یکدیگر بسته شده، فریاد واویلای آنها بلند است. مالک دوزخ گوید: ها؟! چه زود صدای واویلا و فریادتان بلند شد؟ حالا کجایش را دیدهاید؟! که فریادها و دردهای شدیدتری هم دارید برای آنها چه خواهید کرد؟!!!
«شعوانه» تا این سخن و آیه را شنید، چنان در او اثر کرد که از خود بیخود شد به گریه و ناله درآمد.
صدا زد شیخ! اگر کسی توبه کند آیا با این همه گناه، خداوند توبه او را قبول میکند و او را به درگاه خود جای میدهد و میآمرزد؟
شیخ گفت: خدا أرحم الراحمین است، اگر واقعا توبه کنی از سر تقصیراتت میگذرد اگر چه گناهانت به اندازه شعوانه باشد.
شعوانه گفت: چقدر بیچاره شدهام که مَثَل برای گنهکاران و معصیتکاران قرار گرفتهام. ای شیخ! شعوانه منم، توبه کردم و دیگر پیرامون گناه نمیروم.
شعوانه توبه راستین کرد و هرچه ثروت از این راه بدست آورده بود و غلام و کنیزانی را که داشت در راه خدا آزاد کرد و سالها ریاضت کشید تا سوخته و گداخته شد.
روزی به حمام آمد که سر و تن خود را بشوید، نگاهی به بدن خود انداخت دید بدنش سوخته و گداخته و نحیف و لاغر شده. آهی کشید و گفت شعوانه این بدن توست، آه!!! در دنیا چنین زار و نزار شدی، نمیدانم در آخرت احوال تو چگونه خواهد بود، سپس به گریه افتاد.
ناگهان از درون خود صدائی شنید: که ای شعوانه! تو از درگاه ما دور نشو و ملازم درگاه ما باش و مترس، تا ببینی که فردای قیامت کار تو چطور خواهد شد.
کم کم کارش بالا کشید و یکی از اولیاء شد که مجلسی درست میکردند، او سخنرانی میکرد و با سخنان و مواعظش از مردم اشک میگرفت.
منبع: خزینة الجواهر(شیخ علی اکبر نهاوندی)
راحله جون همسر مهربانم
خیلی دوستدارم
درس اول فعل ماضی : |
||||||||||||||||||||
متکلم ( ذهَبْتُ - ذَهَبْنا)
|
||||||||||||||||||||
فعل مضارع : فعل مضارع ، علاوه بر ریشه و ضمیر تعدادی علامت دیگر هم دارد |
||||||||||||||||||||
متکلم ( اذْهَبُ – نَذْهبُ)
|
||||||||||||||||||||
فعل امر : در فعل امر، حروف مضارع پوشانده شده و به جای آن یک حرف «ا»
گذاشته می شود و حرف «نون» نیز جز صیغه مؤنث جمع حذف می شود . |
||||||||||||||||||||
متکلم ( _ _ )
|
||||||||||||||||||||
همزه فعل امر در بعضی از فعل ها کسره (-ِ) و در بعضی از فعل ها ضمه (-ُ) دارد. |
||||||||||||||||||||
متکلم ( _ _ )
|
||||||||||||||||||||
ضمیر- اسم اشاره – صرف ضمیرها |
||||||||||||||||||||
متکلم ( أنا - نحنُ )
|
||||||||||||||||||||
روش ساختن فعل امر حاضر: |
||||||||||||||||||||
فعل امر حاضر از مضارع مخاطب می سازیم و برای این کار 4 عمل انجام می دهیم: |
||||||||||||||||||||
وزن : |
||||||||||||||||||||
اغلب
کلمات عربی غالباً سه حرف اصلی دارند. برای پیدا کردن وزن هر کلمه در عربی
به جای حروف اصلی آن کلمه به ترتیب (ف) ، (ع) ، (ل) قرار می دهیم و بقیه
حروف را عیناً در وزن می آمدیم و حرکت سکون همه حروف را نیز عیناً در وزن
می نویسیم. |
||||||||||||||||||||
جمله اسمیه : جمله ای است که غالباً با اسم شروع می شود و دو رکن دارد. |
||||||||||||||||||||
ا. مبتدا |
||||||||||||||||||||
جمله فعلیه : جمله ای است که غالباً با فعل شروع می شود و دو رکن دارد : |
||||||||||||||||||||
1. فعل |
||||||||||||||||||||
تقسیم اسم به مفرد و مثنی وجمع : |
||||||||||||||||||||
اسم مفرد :کتاب ، قَلَم، محفَظة، مَدْرسة |
قواعد درس دوم : ثلاثی مجرد و ثلاثی مزید : |
در
زبان فارسی گاهی از فعلها و اسمهای موجود، فعلها و اسمهای جدیدی، با
مفاهیم جدید می سازیم (مثلا : خندید) یک فعلی است که دارای معنی معینی است
با اضافه کردن پسوند (افید) به آن فعل جدید (خندانید) را می سازیم که با
معنی (خندید) تفاوت دارد. |
معرفی باب تفعیل |
اولین صیغه ماضی : فَعّلَ (علّمَ) |
معرفی باب مفاعلة |
اولین صیغه ماضی : فاعَلَ (جاهَد)َ |
قواعد درس سوم |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
برای ساختن فعل امر : ابتدا حرف مضارع (ت) را از سر فعل مضارع مخاطب بر می داریم سپس در صورت نیاز بر سر فعل همزه می آوریم. آنگاه حرکت همزه را مشخص می کنیم و در پایان از آخر فعل نون یا ضمه را حذف می کنیم (غیر از صیغه جمع مؤنث) |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تَتَعلّمُ --> تَعَلّمْ |
قواعد درس چهارم : |
1. مشتق |
انواع اسامی مشتق : |
1. اسم فاعل |
قواعد درس پنجم : |
1. اسم فاعل |
ویژگیهای فردی - نقش آن در جمله |
بررسی ویژه گیهای فردی هر کلمه بدون در نظر گرفتن موقعیت آن در جمله در زبان فارسی تجزیه نام دارد و در عربی التحلیل الصرّفی |
تجزیه و ترکیب به ما کمک می کند که : |
1. هر یک از کلمات را درست بشناسیم |
قواعد درس ششم : |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ضمیر کلمه ای است که به جای اسم می نشیند و از تکرار آن جلوگیری می کند مانند : |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در این صیغه ها ضمیر مستتر است یعنی پنهان است و خود را نشان نمی دهد |
قواعد درس هفتم : |
در زبان عربی کلماتی وجود دارند که موجب ارتباط و اتصال میان اجزای جمله می شوند. |
قواعد درس هشتم : |
در
جهان کلمات گاهی به کلماتی برمی خوریم که در شرایط مختلف، تغیراتی در چهره
ی ظاهری آنها پدید می آید، در کلمات معیار تغییر، حرف آخر آنهاست. برخی
کلمات در زبان عربی با تغییر موقعیت در جمله در جمله حرکت حرف آخرشان تغییر
می کند و تعدادی نیز در همه ی موقعیت ها حرکت حرف آخر شان ثابت می ماند. |
گروههای کلمات مبنی : |
1. مبنی بر ضم : کلمه ای است که حرکت حرف آخر آن همیشه و بصورت ثابت –ُ باشد. |
کلمات معرب و مبنی : |
کلمه : حرف – فعل – اسم |
قواعد درس نهم : |
جمله دو نوع است : جمله اسمیه ، جمله فعلیه |
جار و مجرور : |
به
حروفی از قبیل مِنْ (از) فی (در) الی (به سوی) لی(برای ) علی (بر روی) بِ
(با) کَ (مانند) عن (از) حروف جر ، به اسم پس از آنها مجرور و به هر دو جار
و مجرور می گوئیم. |
قواعد درس دهم : |
جمله اسمیه : جمله ای است که غالباً با اسم شروع می شود و دو رکن دارد |
یک سایت لهستانی از کارلوس کی روش به عنوان گزینه سرمربیگری تیم ملی ایرلند نام برد.
اما ماجرا
یکی از دوستانم یک بنده خدا رو بهم معرفی منم به اون معرفی کرده
خلاصه بگم که سه جلسه تلفنی باهاش صحبت کردم دوستم و همسرش خیلی ازش تعریف کردند مام مشتاق
اما همش گفتم باید ببینمش تا نبینم نمیشه اخه طرف 6 سال از من بزرگتر بود هرچند تو فامیل ما این رنج سن زیاد مسن به نظر نمیاد
بعد از یک هفته که عکس هاشو برام ایمیل کردند چنان شکی بهم وارد شد که نگو
خیلی بیشتر بهش میخورد
و اصلا به دل من ننشست
منم برای اینکه دلش نشکنه موضوعات دیگه رو مطرح کردم برای جواب منفی
و اخر دوست گرامی کلی حرف که ارام جان هرچیزی بهاری داره بیشتر فکر کن بابا پسندیده تورو عکستو دیده
دیگه دیدم کم کمک داره بهم توهین میشه
گفتم عذر میخام اما من ایشون رو نپسندیدم
خلاصه خیلی بهم بر خورد
و اینم ماجرای من
خبر خوش همین
رئیس جدید که تو اتلیه کار میکنم عصر ها بهم فرت و فرت ابراز علاقه میکنه بعدشم میگه من جای داداش ما:))
به برادرم میگم میدونی منو یاد کی میندازه یاده نامزد اسبق
میگه نکشیش یه وقت میگم تضمین نمیکنم
این ترم ترم خوبیه فلش قراره بهمون یاد بدن و اینکه چطوری طرح هایی که تو فتوشاپ زدیم به اچ تی ام ال تبدیل کنیم
پروزه دیگه ام انجام دادم و صد گرفتم
خدایا کمکم کن زودتر قسط های این لپتا پ رو بدم
امین
شما ها کار لازم ندارید دوستان :)
تعداد صفحات : 11