دلم عرضه ی این گدایی ندارد لبم در گدایی نوایی ندارد
خدا خود دهد فرصت هر دعایی دعاهای من لذت بی نوایی ندارد
شبی التماسش کنم من دگر بار خدایا دلم تاب این بی قراری ندارد
گدایی اهل عبایت نکردم و حالا سرم جز به حسرت سرایی ندارد
به تعداد موهای سر من گنه کردم آخر که دیگر لبم ذکر مهدی کجایی ندارد
به خواهش بگویم که مهدی کجایی نفس های من فرصت آشنایی ندارد