loading...
فریاد سکوت
سیمین بازدید : 2 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (1)

یه نفر یه جایی تنها روز و شب از تو می گه از تو می خونه

واسه تو می نویسه اما تو نیستی تو نمی شنوی

و نمیدونه چی میشه و همش ای کاش و ای کاش

خسته شده خدایا

فقط تو میتونی به دادش برسی

بیا و بمون کنارم واسه همیشه



سیمین بازدید : 3 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)

 

رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور از ثبت بیش از یک میلیون و ۶۵۰ هزار 208 سند در سامانه ثبت الکترونیک اسناد رسمی از ابتدای اجرای این طرح تا روز گذشته خبر داد.

به گزارش اداره کل روابط عمومی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، دکتر احمد تویسرکانی؛ معاون رئیس قوه قضائیه و رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در نشست خبری با اصحاب رسانه، به گزارش عملکرد سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در شش ماهه اول سال 92 پرداخت و در این خصوص گفت: اجرای ثبت الکترونیکی اسناد رسمی در راستای الکترونیکی کردن فرآیند خدمات ثبتی بوده که قانونگذار آن را بر عهده سازمان ثبت گذاشته است.

وی افزود: از آثار مهم اجرای ثبت الکترونیک اسناد، تسریع و دقت در ارایه خدمات و شفاف‌سازی امور است.

رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور با اشاره به عملکرد یک ماهه سیستم ثبت الکترونیک اسناد اظهار داشت: طی این مدت به طور متوسط در کشور هر دفترخانه از طریق سامانه ثبت آنی، 207 سند ثبت نموده است.

 وی اظهار داشت: این آمار در تهران به طور متوسط 185 سند در هر دفترخانه بوده و از مجموع این اسناد ، در دو هزار و 641  سند یک تبعه خارجی مشارکت داشته و همچنین در 304 هزار و 704 سند یکی از طرفین سند، شخص حقوقی بوده است.


سیمین بازدید : 5 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)

روی تابوت و کفن من بنویسید:

این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست

·  قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشت‌های مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت‌نگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!

·   ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک ‌کاری کنند.

·  عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.

·   کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد

·   ! مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند

·   . روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.

·   دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!

·   کسانی که زیر تابوت مرا می‌گیرند، باید هم قد باشند.

·   شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.

·   گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.

·   در مجلس ختم من گاز اشک‌آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.

·   از اینکه نمی‌توانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش مي طلبم.


سیمین بازدید : 2 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)


یک دقیقه سکوت



به خاطر تمام آرزوهایی که در حد یک فکر کودکانه باقی ماندند!



به خاطر امید هایی که به نا امیدی مبدل شدند



به خاطر شب هایی که با اندوه سپری کردیم!



به خاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد!



به خاطر چشمانیکه همیشه بارانی ماندند!



یک دقیقه سکوت!



به احترام کسانی که شادی خود را با ناراحت کردنمان به دست آوردند!



بخاطر صداقت که این روز ها وجودی فراموش شده است!



بخاطر محبت که بیشتر از همه مورد خیانت واقع گردید!




یک دقیقه سکوت به خاطر حرف های نگفته!!



برای احساسی که همواره نادیده گرفته می شد



سیمین بازدید : 4 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)
"زیر آب زدن" یعنی چه؟
ارسال در تاريخ یکشنبه بیست و هشتم مهر 1392 توسط سید ولی اله کریم زاده

زیرآب ، در خانه های قدیمی تا کمتر از صد سال پیش که لوله کشی آب تصفیه شده نبود معنی داشت . زیرآب در انتهای مخزن آب خانه ها بوده که برای خالی کردن آب ،  آن را باز می کردند . این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب این بود که کسی درون حوض می رفت و زیرآب را باز می کرد تا لجن ته حوض از زیرآب به چاه برود و آب پاکیزه شود .

در همان زمان وقتی با کسی دشمنی داشتند. برای اینکه به او ضربه بزنند زیرآب حوض خانه اش را باز می کردند تا همه آب تمیزی را که در حوض دارد از دست بدهد .

صاحب خانه وقتی خبردار می شد خیلی ناراحت می شد چون بی آب می ماند .این فرد آزرده به دوستانش می گفت : « زیرآبم را زده اند. »



سیمین بازدید : 4 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)

  از سوی هیات فوتبال برنامه مسابقات قهرمانی فوتبال نوجوانان و امید شهرستان اعلام گردید :

          بازیهای نوجوانان

هفته اول :

چهارشنبه 92/8/8        ملوان         *       استقلال           شهربردستان     ساعت 15

پنجشنبه   92/8/9        فجر           *       وحدت              شهربردستان     ساعت 15


          هفته دوم :

سه شنبه 92/8/14     استقلال      *        وحدت             شهربردستان     ساعت 15

چهارشنبه 92/8/15     ملوان          *         فجر                شهر دیّر          ساعت 15


          هفته سوم :

جمعه  92/8/17          فجر           *          استقلال          شهر دیّر            ساعت 15

جمعه  92/8/17          ملوان         *           وحدت            شهربردستان      ساعت 15

 

رده امید :


گروه الف

چهارشنبه 92/8/8      توحید           *           پیروزی           شهر آبدان          ساعت 15  

پنجشنبه   92/8/9      استقلال       *            صفا             شهر دیّر             ساعت 15


گروه ب :

جمعه   92/8/10        ساحل         *            شاهین         شهر دیّر               ساعت 15

یکشنبه 92/8/12        پیکان           *             فجر             شهر دیّر               ساعت 15


ادامه دارد


سیمین بازدید : 3 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)

سلام دوستای گلم خوبید ؟ روبه راهید ؟؟ انشالا که خوب و خوش باشید

خب براتون بگم از این مدت : من بالاخره سه شنبه شب تشریف بردم خونه مامانم اینا ! برا محمدم که غذا گذاشتم تو یخچال که نره خونه مامانش که خدارو شکر اون نگفته بیا و اینم نرفته !

صبح چهارشنبه با خالم و خواهریم رفتیم کاموا بخریم ! خاله جونم میخواد واسم لباس ببافه ! دستش درد نکنه . بعد از اونجام رفتیم من واسه تولد دوستم یه تاپ گرفتم و بعدم رفتیم خونه که خواهریم یکم وسایلشو جمع کنه چون قرار بود پنج شنبه بره !

ظهرشم کلی باهم شوخی و بازی کردیم و بعد مدتها همه چهار نفرمون باهم سر سفره نهار نشستیم . خیلی حس خوبی بود . خیلی

عصرم باز رفتیم خرید و باهم کلی خرت و پرت خریدیم . هرچقدرم گشتم واسه محمد لباس شیک خاصی پیدا نکردم ! لباس پاییزه جالبم نداشتن . قراره دوباره یه ۱۰ روز دیگه برم ایشالا یه چیز خوب پیدا کنم . خواهرم با تاکسی رف یسر خونه دایی وسطیم و منم با ماشین بابا بودم گفتم یسر برم آتلیه اگه عکسای عروسیمون آماده اس اونا رو هم بگیرم !

خلاصه که تو مسیر بودم دیدم یه پژو آردی جلومه شماره پلاکشم همونی بود که باید میبود ! یه جا رسیدیم بهم به رانندش نگاه کردم دیدم بله خودشه اون حواسش به من نبود اما بعد که داشتم ازش رد میشدم فک کنم منو دید

حالا این ماجرا رو تو ادامه میذارم واستون !

بعدم که من رسیدم آتلیه و خدارو شکر عکسامون آماده بود و فیلممونم قرار شد ۵ شنبه شب بگیریم ! عکسا که خیلی ماه شده بودن خیلی

بعد از اینجام یکم معطل کردم و برا خودم چرخیدم و به گذشتم فک کردم و آهنگ گوش کردمو و داغ دل تازه شد ! بعدم که رفتم دنبال خواهری !

خواهرم سوار ماشین شد تا درو بست گف شادی بدو زود بریم خونه که مهمون داریم ! گفتم کی ؟؟ گف دایی اینا ! من داشتم از سردرد میمردم حالا مهمونم دیگه نور الا نور بود !

رفتیم خونه بابام و کمک مامان ! مهمونا حدودای ۹:۳۰ اینا اومدن . دایی و زن دایی و دختر و پسر و دامادشون

ای بد نبود یکم حال و هوامون عوض شد اما سردرد همچنان با من بود !

صبح ۵ شنبه شد ! فقط به خواهری تو ساک بستن کمک کردیم و وسایلاشو واسش جا دادیم ! بعدم من رفتم کم کم برا تولد آماده شم ! حموم رفتم و موهامو که فر شده بود بعد از گرفتن آبش موس زدم بهش که همینجور خشک شه و فر بمونه !

حدودای ۳ بود که یکم به نظافت خواهری رسیدگی کردم و صفا دادم به صورتش و رفتم آماده شم !

در گیر و دار آماده شدن خالم اینا و داییم اینا اومدن خونمون که برا بدرقه خواهری باشن . منم که میخاسم برم تولد ! خیلی برام سخت بود برم تولد و برا بدرقش نباشم

خواهرم اومد منو تا خونه دوستم رسوند و اونجا باهاش خداحافظی کردم چون واسه ۶ بلیط داشت که البته اتوبوس تاخیرم داره !

آخ چقد دلم هواشو کرد خواهری گلم ....

خب حالا میرسیم به تولد ! من که رسیدم بجز یکی دوتا همه دوستامون اومده بودن ! دوستم سادات هست و اون روز هم عید بود هم تولدش ! من که رسیدم کلی ذوق کردم از دیدن بچه ها اونام همینجور ! آخه اومدن من سوپرایز بود ! با همه احوالپرسی کردم که دوستم گف ... خانم دختر خالم !!!!!! دیدم چقدر قیافش آشناس ! بله فهمیدم ایشون کی هستن اونم از شباهتشون ! البته اسمشم قبلا بهم گفته بودن ! خلاصه بودن اوشون تو این مهمونی برا من عذابی بس بزرگ بود که اونم تو ادامه میگم

کلی زدیم و رقصیدیم و شوخی و مسخره بازی ! بعدم کیک خوردیم ! من فک میکردم فقط خودم تولدشو یادمه اما همه یادشون بود و واسش کادو آورده بودن !

بعد از اینم حدودای ۸ و خورده ای شام واسمون آورد ! بیچاره ها خیلی زحمت کشیده بودن . دوستم ۳ تا خواهر داره که همه مجردن و باحال !

محمدم هی راه به راه میزنگید که کی بیام ! چرا نمیای ! من دلم تنگ شده ! گفتم حالا بعد صد سال من اومدم یه دورهمی حالا به دلم زهرتر کن !

وای هرچی بگم خوب و خوش بود کم گفتم البته اگه بگذرم از اون ماجرای ناراحت کننده !

شبم تازه حدودای ۹ محمد اومد دنبالم و رفتیم آتلیه برا گرفتن فیلم عروسیمون ! خدارو شکر آماده بود و گرفتیم .

شبم که اومدیم خونه مامانم اینا بعد خوردن شام محمد رف فیلمو ببینه منم یکم مامانمو دلداری دادم که دلش واسه ته تغاریش تنگ شده بود !

تا نصف شب داشتیم فیلم میدیم ! بد نشده بود ! اما محمد میگف حیف پولی که دادیم ! اخه اونقدری که پول دادیم  کار نکرده بودن !

جمعه هم که کلا خونه موندیم و هرچی به مامان اصرار کردیم با دایی اینا بریم نهار بیرون مامان نیومد ! مام نرفتیم و پیشش موندیم که تنها نباشه !

تقریبا شبم برگشتیم خونه

اینم از این هفته من

رمز ادامه برا اونایی که رمز قبلی رو دارن همونه و اوناییم که ندارن بگن بذارم واسشون

شاد و خوش باشین بچه ها


سیمین بازدید : 5 سه شنبه 30 مهر 1392 نظرات (0)


  • گفتم : خدایا از همه دلگیرم .
  • گفت : حتی از من ؟
  • گفتم : خدایا دلم را ربودند .
  • گفت : پیش از من ؟
  • گفتم : خدایا تو چقدر دوری .
  • گفت : تو یا من ؟
  • گفتم : خدایا تنهاترینم .
  • گفت: پس من ؟
  • گفتم : خدایا کمک خواستم .
  • گفت : غیر از من ؟
  • گفتم : خدایا دوستت دارم .
  • گفت : بیش از من ؟
  • گفتم : خدایا اینقدر نگو من ..... ؟
  • گفت : من تو هستم و تو من ...

 

پس خدایا تقدریرم را خیر بنویس آنگونه که هر چه را تو دیر می خواهی من زود نخواهم و آنچه را تو زود می خواهی من دیر نخواهم.........................

اما خدایا می خواهم در کنارت آرام گیرم ..

 


سیمین بازدید : 6 سه شنبه 30 مهر 1392 نظرات (0)

چتری برایم بگیر..........

حتی خیالی....

خیس دلتنگی شده ام......

 

دلتنگتراز همیشه...........


^ـ^

سیمین بازدید : 2 سه شنبه 30 مهر 1392 نظرات (0)

~_~



تی شرت محرم طرح عرشیا

تی شرت محرم طرح عرشیا

خرید تی شرت محرم

تی شرت محرم (طرح عرشیان)

تی شرت محرم، یک تیشرت فوق العاده شیک و زیبا

برای آقایان خوش سلیقه و عزاداران واقعی ...

با کیفیت استثنایی و چاپ عالی

برای اولین بار در ایران


با خرید تی شرت محرم به عزاداری امسال متفاوت ظاهر شوید

تیشرت محرم طرح جدید عرشیا

خرید پستی تی شرت محرم طرح عرشیا


قیمت : 29000 تومان

سیمین بازدید : 3 سه شنبه 30 مهر 1392 نظرات (0)
دلم بدجور گرفته

لعنت به این دقایق شوم تیره

وقتی که من اینجا

دارم از بغض خفه میشششششم

و

تو چشماتو بستی

انگار نه انگار




تی شرت محرم طرح عرشیا

تی شرت محرم طرح عرشیا

خرید تی شرت محرم

تی شرت محرم (طرح عرشیان)

تی شرت محرم، یک تیشرت فوق العاده شیک و زیبا

برای آقایان خوش سلیقه و عزاداران واقعی ...

با کیفیت استثنایی و چاپ عالی

برای اولین بار در ایران


با خرید تی شرت محرم به عزاداری امسال متفاوت ظاهر شوید

تیشرت محرم طرح جدید عرشیا

خرید پستی تی شرت محرم طرح عرشیا


قیمت : 29000 تومان

سیمین بازدید : 5 سه شنبه 30 مهر 1392 نظرات (0)
 

             عيد اکمال دين

                 و سالروز اتمام نعمت الهی

                 وهنگامه اعلان وصايت و ولايت امير المومنين عليه السلام

                                                              بر شيعيان وپيروان ولايت خجسته باد...

 


http://muharram92.com
تی شرت محرم

سیمین بازدید : 2 سه شنبه 30 مهر 1392 نظرات (0)

وقتی کــه نیـــمه های شب از راه می رســـد

احساس می کنـــــم نفســـــم تنگ می شود

........................

از پشت قــــاب پنجــــره  با اشک هـــــای من

نقــــــــاشی سیــــــــاه خدا  رنگ می شـــود

........................

تا لحظه ی رهــــــایی از این گـــــریه های تلخ

گــــــــوشم اسیـــــــر  ناله ی آهنگ می شود

........................

یک دم بـــه حال خویشم و یک دم بـــه یــاد او

مابین عقـــــــل و حس دلـــــم جنگ می شود

........................

هرگــــــــز به پاسخی نرسیــــدم در این سوال

گاهی چه می شود که دلی سنگ می شود!؟

(p.j)

 


سیمین بازدید : 8 یکشنبه 28 مهر 1392 نظرات (0)

همین الان کارم تموم شد و زنگیدم به دکی خانوم که برم پیشش

گفت که خیلی کار داره و امروز اصلا نمی تونه و ... در نتیجه قرار

شد نتیجه رو مکتوب بفرستم براش در صورت تایید فردا کار رو انجام

بدم ... یوهوووووووو شلمان می تونه خونه بمونه !!! امروز یکی برای

یه مهمونی در روزهای اتی دعوتم کرد که همون پشت تلفن  شدم.

اما بی خیال شدم و گفتم می رم غذای بد مزشونو می خورم و زود برمی

 گردم  آخه خونوادگی دست پخت هاشون افتضاحه و حتی از رنگ خورشت

هاشونم  نمی شه فهمید غذا چیه؟!!!  در مورد غذاهای  فرنگی هم که

چیزی نگم بهتره   ... از تربیت بچه هاشونم بگم که افتضاحه یا خیلی دیگه

پستم خاله زنکی میشه ؟ . امان از جمعه های نفرت انگیز   خداوند یوزارسیو بر من رحم کند


love

سیمین بازدید : 9 یکشنبه 28 مهر 1392 نظرات (0)

There is a momentary pause in love
When all the birth-pangs of desire are lulled
By poppied kisses, when not yet begins
The light strong life of love that lives indeed
Through many dappled days of good spring weather,
A pause when all the senses are bound up
Like flowers to form a garland, which her hand
Will scatter for delight upon her bed.

One waits,
And glides upon the crested surge of days
Like some sea-god, with tangled dripping beard
And smooth hard skin, who glimpses from the sea
An earth-girl named by the soft foam fringe,
And, utterly forgetting all his life,
Flings toward the shore, is caught up by a wave
And hurried toward her, glad with sudden love!

Even in that pause of speed I live;
And though the great wave curl in spikes of foam
And crash me bleeding at her cool small feet
All breathless with the waters’ sudden swirl,
I shall be glad of every stabbing wound
If she will hold my tired limbs to hers
And breathe wild love into my mouth and thrill
Even the blood I shed with that desire
Which throbs all through me at her lightest touch.


سیمین بازدید : 4 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)

در تاریخ، برخی توبه‌ها، آنقدر عجیب و مؤثر بوده، که باعث شده برای دیگران مایه عبرت و مایه امید باشد. یکی از این توبه‌‌ها، توبه‌‌ی زنی بدکاره به نام «شَعوانه» است. در ادامه مطلب، این جریان را بخوانید.

یا غفار الذنوب

در بصره زنی زندگی می‌‌کرد به نام «شعوانه»، که در لاأبالی‌‌گری و رقّاصی و فاحشه‌‌گری زنی معروفه بود و هیچ خانه و مجلس فسادی نبود که شعوانه در آن نباشد.

روزی او با کنیزان خود از کوچه‌‌ای گذر می‌‌کرد، اتفاقا گذرش از در خانه مرد صالحی که از زُهّاد و وُعاظ زمان خود بود، افتاد. دید صدای خروش و ناله‌‌ای از آن خانه بگوش می‌‌رسد.

یکی از کنیزان خود را به آن خانه فرستاد تا ببیند جریان چیست و به او گوشزد کرد که زود بیا و ببین در این منزل چه می‌‌گذرد و این ناله و گریه برای چیست؟

با خود گفت: در بصره ماتم خانه و عزاست و ما خبری نداریم!

کنیزک به درون خانه رفت و مدتی گذشت و بیرون نیامد.

کنیز دیگری را فرستاد باز هم از او خبری نشد.

همه کنیزان را یکی یکی فرستاد خبری نشد.

خیلی ناراحت شد. گفت: مگر چه خبر است؟ همه کنیزان را فرستادم هیچکدام نیامدند. شاید در اینجا سرّی باشد. زیرا این ماتم، ماتم عزای مردگان نیست، بلکه عزا و ماتم زندگان است، ماتم گنهکاران است، ماتم بدکاران است.

سپس با خود گفت خودم به داخل منزل بروم و ببینم چه خبر است.

وارد خانه شد، دید مرد صالحی بالای منبر است و جمعی دور منبر نشسته‌‌اند و گریه می‌‌کنند.

در این هنگام واعظ داشت این آیه از قرآن را تفسیر می‌‌کرد:

«إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ سَمِعُوا لَها تَغَیُّظاً وَ زَفیراً وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَکاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنینَ دَعَوْا هُنالِکَ ثُبُوراً لا تَدْعُوا الْیَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً کَثیراً»(سوره فرقان: ۱۴-۱۲)؛ جهنم در روز قیامت وقتی که گنهکاران و عاصیان را می‌‌بیند به غرش در می‌‌آید، عاصیان و گنهکاران از صدای غرش آتش جهنم، به لرزش در آیند. وقتی معصیت کاران را وارد آتش کنند، در آن مکانهای تنگ و تاریک، و غل و زنجیرهای آتشین هم در گردنشان است که به یکدیگر بسته شده، فریاد واویلای آنها بلند است. مالک دوزخ گوید: ها؟! چه زود صدای واویلا و فریادتان بلند شد؟ حالا کجایش را دیده‌‌اید؟! که فریادها و دردهای شدیدتری هم دارید برای آنها چه خواهید کرد؟!!!

«شعوانه» تا این سخن و آیه را شنید، چنان در او اثر کرد که از خود بیخود شد به گریه و ناله درآمد.

صدا زد شیخ! اگر کسی توبه کند آیا با این همه گناه، خداوند توبه او را قبول می‌‌کند و او را به درگاه خود جای می‌‌دهد و می‌‌آمرزد؟

شیخ گفت: خدا أرحم الراحمین است، اگر واقعا توبه کنی از سر تقصیراتت می‌‌گذرد اگر چه گناهانت به اندازه شعوانه باشد.

شعوانه گفت: چقدر بیچاره شده‌‌ام که مَثَل برای گنهکاران و معصیتکاران قرار گرفته‌‌ام. ای شیخ! شعوانه منم، توبه کردم و دیگر پیرامون گناه نمی‌‌روم.

شعوانه توبه راستین کرد و هرچه ثروت از این راه بدست آورده بود و غلام و کنیزانی را که داشت در راه خدا آزاد کرد و سالها ریاضت کشید تا سوخته و گداخته شد.

روزی به حمام آمد که سر و تن خود را بشوید، نگاهی به بدن خود انداخت دید بدنش سوخته و گداخته و نحیف و لاغر شده. آهی کشید و گفت شعوانه این بدن توست، آه!!! در دنیا چنین زار و نزار شدی، نمی‌‌دانم در آخرت احوال تو چگونه خواهد بود، سپس به گریه افتاد.

ناگهان از درون خود صدائی شنید: که ای شعوانه! تو از درگاه ما دور نشو و ملازم درگاه ما باش و مترس، تا ببینی که فردای قیامت کار تو چطور خواهد شد.

کم کم کارش بالا کشید و یکی از اولیاء شد که مجلسی درست می‌‌کردند، او سخنرانی می‌‌کرد و با سخنان و مواعظش از مردم اشک می‌‌گرفت.

                                                               منبع: خزینة الجواهر(شیخ علی اکبر نهاوندی)


سیمین بازدید : 3 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)

 

آدمـــــ هـا كـه " عـوض " مي شونـد ... 


از " سـلام " و " شـب بـخيـر " گـفتـنشان


مـي شود ايـن را فـهميـد !


از "بوسه هايشان "


از " حـرف هـا " و " نـگاه هـا "


از گـودال هـاي ِ عـميـقي كـه


بيـن ِ تــو و خـودشان مي كـَـنـند


و تـويـش را پُــر از دليـل مـي كُنـند..!

سیمین بازدید : 3 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)

 درس اول

 فعل ماضی :
فعل ماضی از یک ریشه (ماده ، بن ) به علاوه تعدادی «ضمیر» ساخته می شود.
صرف فعل ماضی :

  مفرد مثنی جمع
غایب مذکر ذَهَبَ ذهبا ذهبوا
مؤنث ذَهَبَتْ ذهبتا ذَهَبْنَ
مخاطب مذکر ذَهبتَ ذهبتا ذهبتم
مؤنث ذَهَبتِ ذهبتما ذَهبتُنَّ

 

متکلم ( ذهَبْتُ - ذَهَبْنا)

 

 

 



  فعل مضارع : فعل مضارع ، علاوه بر ریشه و ضمیر تعدادی علامت دیگر هم دارد
صرف فعل مضارع :

  مفرد مثنی جمع
غایب مذکر یَذهبُ یَذهبانِ یذهبون
غایب مؤنث تَذهبُ تَذهبانِ یَذهَبْنَ
مخاطب مذکر تَذهَبُ تَذهبانِ تَذهبون
مخاطب مؤنث ذتَذهبینَ تَذهبانِ تَذهَبنَ

 

متکلم ( اذْهَبُ – نَذْهبُ)

 

 

 



  فعل امر : در فعل امر، حروف مضارع پوشانده شده و به جای آن یک حرف «ا» گذاشته می شود و حرف «نون» نیز جز صیغه مؤنث جمع حذف می شود .
صرف فعل امر

  مفرد مثنی جمع
غایب مذکر _ _ _
غایب مؤنث _ _ _
مخاطب مذکر اِذْهَبْ اِذهَبا اِذهَبوا
مخاطب مؤنث اِذهَبی اِذهَبا اِذهبنَ

 

متکلم ( _ _ )

 

 

 



  همزه فعل امر در بعضی از فعل ها کسره (-ِ) و در بعضی از فعل ها ضمه (-ُ) دارد.
مانند اذْهَبْ – اِجْلِسْ – اُکْتُبْ
اگر حرف دوم اصلی مضارع (عین الفعل ) ضمه (-ُ) داشته باشد همزه امر نیز ضمه (-ُ) خواهد داشت در غیر این صورت کسره (-ِ) خواهد داشت.
هر گاه حرف «لا» مقابل فعل های مضارع مخاطب قرار گیرد، تنها در پی تغییر دادن آخر فعل است.
صرف فعل نهی :

  مفرد مثنی جمع
غایب مذکر _ _ _
غایب مؤنث _ _ _
مخاطب مذکر لاتَذهَبْ لاتَذهبا لاتَذهبوا
مخاطب مؤنث لاتَذهبی لاتَذهبا لاتَذهبنَ

 

متکلم ( _ _ )

 

 

 



  ضمیر- اسم اشاره – صرف ضمیرها

  مفرد مثنی جمع
غایب مذکر هو هما هم
غایب مؤنث هی هما هُنَّ
مخاطب مذکر انتَ انتما انتم
مخاطب مؤنث انتِ انتما انتُنَّ

 

متکلم ( أنا - نحنُ )

 

 

 



  روش ساختن فعل امر حاضر:

فعل امر حاضر از مضارع مخاطب می سازیم و برای این کار 4 عمل انجام می دهیم:
1. حرف (ت) را از سر مضارع مخاطب بر می داریم
2. در صورت نیاز بر سر فعل همره (ا) می آوریم ( درصورتی به همزه نیاز داریم که بعد از حذف «ت» فعل با سکون شروع شود)
3. به این همزه( ا) حرکت می دهیم اگر حرف اصلی دوم فعل ضمه «-ُ» داشته باشد به این همزه نیز ضمه «-ُ» میدهیم در غیر این صورت کسره می دهیم.
4. ضمه «-ُ» یا نون را از آخر فعل حذف می کنیم (غیر از صیغه جمع مؤنث) مانند: تذهَبُ --> ذْهبُ --> اذهبُ--> اذْهبُ--> أذهَبْ
تُجلسانِ --> جْلسان --> اجْلسان --> اجْلسانِ --> اجْلسا
تکتُبونَ --> کْتُبونَ --> اکتُبونَ --> اُکْتبونَ --> اُکتُبوا
تذْهبنَ-->ذْهبینَ --> اذْهبینَ --> اذْهبینَ --> اذْهبی
تُعَجّلونَ --> عَجّلونَ به همراه «ا» نیازی نیست --> عجّلوُا
 



  وزن :

اغلب کلمات عربی غالباً سه حرف اصلی دارند. برای پیدا کردن وزن هر کلمه در عربی به جای حروف اصلی آن کلمه به ترتیب (ف) ، (ع) ، (ل) قرار می دهیم و بقیه حروف را عیناً در وزن می آمدیم و حرکت سکون همه حروف را نیز عیناً در وزن می نویسیم.
کَتَبَ --> فَعَلَ
نکْتُبُ--> یَفْعُلُ اَکْتُبْ --> اُفْعُلْ
نأصر --> فاعل عَلِمَ --> فَعِلَ
یَذْهَبُ --> یَفْعلُ اِجْلِسْ --> افْعِلِ
منصور --> مفعول بَعُدَ --> فَعُلَ
یَجْلِسُ --> یَفْعِلُ اذهَبْ --> افْعل
شَهید --> فَعیل
 



  جمله اسمیه : جمله ای است که غالباً با اسم شروع می شود و دو رکن دارد.

ا. مبتدا
2. خبر
مبتدا :‌اسمی است که غالباً در ابتدای جمله می آید و درباره آن خبری می دهیم.
مانند : الطّالبُ در جلمه : الطّالبُ جالسٌ
خبر : کلمه یا کلماتی است که غالباً بعد از مبتدا می آید و معنی جمله را کامل می کند و درباره مبتدا خبر می دهد.
مانند : جالس در جمله الطّالبُ جالسٌ
مبتدا و خبر هر دو مرفوع هستند (رفع می گیرند)
علامت رفع غالباً (-ُ یا –ٌ ) است.
مانند :‌الطّالبُ(مبتدا) جالسٌ(خبر)
 



  جمله فعلیه : جمله ای است که غالباً با فعل شروع می شود و دو رکن دارد :

1. فعل
2. فاعل
فاعل : اسمی است که کار انجام می دهد. فاعل نیز مانند مبتدا و خبر مرفوع است. (رفع می گیرد)
مانند : جلس الطّالبُ علی الکرسیّ .
در بعضی از جمله های فعلیه علاوه بر فعل و فاعل ، مفعول هم وجود دارد.
مفعول کلمه ای است که کاربر آن واقع می شود. مفعول منصوب است (نصب می گیرد) علامت نصب غالباً (-َ یا –ً ) است.
کَتبُ(فعل) الطالبُ(فاعل) رسالةً (مفعول)
 



  تقسیم اسم به مفرد و مثنی وجمع :

اسم مفرد :‌کتاب ، قَلَم، محفَظة، مَدْرسة
اسم مثنی : انِ : کتابانِ ، قلمانِ ، محفظتانِ ، مدرستانِ
اسم مثنی : ین : کتابَیْنِ، قلَمینِ ، محفظتینِ ، مدرستینِ
اسم مذکر : ونَ : معلّم --> معلّمونَ ، مؤمن --> مؤمنونَ
اسم مذکر : ین َ : معلّم --> معلّمین َ ، مؤمن--> مؤمنینَ
اسم جمع مؤنث : ات : معلّمة --> معلّمات، مؤمنة --> مؤمنات
اسم جمع مکسر : معلمة --> معلمات ، مؤمنه --> مؤمنات
مکسر : نشانه خاصی ندارد : مانند : کتاب --> کتُبُ ، مدْرسة --> مدارِس
 

 

  قواعد درس دوم : ثلاثی مجرد و ثلاثی مزید :

در زبان فارسی گاهی از فعلها و اسمهای موجود، فعلها و اسمهای جدیدی، با مفاهیم جدید می سازیم (مثلا : خندید) یک فعلی است که دارای معنی معینی است با اضافه کردن پسوند (افید) به آن فعل جدید (خندانید) را می سازیم که با معنی (خندید) تفاوت دارد.
می خندد --> می خنداند
خواهد خندید --> خواهد خندانید
بخند --> یخبندان
در زبان عربی نیز از فعلهای موجود و فصلهای دیگری با مفاهیم جدید می سازند و این عمل را به کمک فرمولها و وزنهای خاصی انجام می دهند و اسم هر کدام از این فرمولها ( باب ) می گذارند. مثلاً (ضََحِکَ) فعل ماضی به معنی (خندید) است اگر بر سر این فعل (أ) بیاوریم و حرکت حروف (ضَحِکَ) را تغییر بدهیم فعل جدید (اَضْحَکُ) ساخته می شود که معنی آن (خندانید) است. به عبارت دیگر برای ساخت (أَضْحَکَ) از وزن (أَفْعلَ) استفاده می کنیم. این (أَضْحَکَ) اولین صیغه ماضی است و بقیه صیغه های آن را می توانیم صرف کنیم. برای ساختن اولین صیغه مضارع این باب از وزن (یُفْعِلُ) استفاده می کنیم و مثلاً فعل مضارع (یُضْحِکُ) را می سازیم (یُضْحِکُ) اولین صیغه ی مضارع است و بقیه صیغه های آن را می توانیم صرف کنیم مانند : یُضْحِکُ ، یُِضحکمانَ ، یُضْحِکونَ
برای ساختن مصدر این باب از وزن (افعال) استفاده می کنیم و مثلاً مصدر (اضْحاک) را می سازیم . وزن اولین صیغه ماضی و اولین صیغه مضارع و مصدر این فعل را مجموعاً (باب افعال) می نامیم پس فرمول (باب افعال) به شکل زیر است.
اولین صیغه ی ماضی :أَفْعَلَ
اولین صیغه ی مضارع : ُفْعِل
ُ مصدر : افْعال
به فعل هایی که بدین ترتیب با افزودن یک یا چند حرف به ریشه فعل ساخته می شوند ثلاثی مزید می گویند. به عبارت دیگر ثلاثی مزید فعلی است که اولین صیغه ی ماضی آن علاوه بر سه حرف اصلی یک یا چند حرف زاید نیز دارند. مانند :
(أَضْحَکَ) غیر از سه حرف (ض ح ک ) که حروف اصلی هستند یک حرف دیگر هم دارد (اُ) که حرف زاید نامیده می شود.
اما ثلاثی مجرد فعلی است که اولین صیغه ماضی آن حرف زاید ندارد و فقط از سه حرف اصلی درست شده است : مانند : ضَحِکَ
 



  معرفی باب تفعیل

اولین صیغه ماضی : فَعّلَ (علّمَ)
اولین صیغه مضارع : یُفَعّلُ (یُعلّم)ُ
مصدر : تفعیل (تعلیم)
 



  معرفی باب مفاعلة

اولین صیغه ماضی : فاعَلَ (جاهَد)َ
اولین صیغه مضارع : یُفاعِلُ (یُجاهِد)ُ
مصدر : مُفاعلة ، فعال (مُجاهدَة ، جهاد)
مصدر فعلهای ثلاثی مزید وزن معینی دارند به عبارتدیگر قیاسی هستند. اما مصدر فعلهای ثلاثی مجرد وزن معینی ندارند و به عبارت دیگر سماعی هستند.
 

  قواعد درس سوم
معرفی باب تفعُّل : تفاعُل ، افتعال ، انفعال ، استفعال

اولین صیغه ماضی اولین صیغه مضارع مصدر حروف زائد
تَفَّعَلَ یَتَفَعَّلُ تَفَعُّلْ ت - ع
تعلم یتعلم تعلم ت - ل
تَفاعَلَ یَتَفاعَلُ تَفاعُل ت - ا
تواضع یتواضع تواضع ت - ا
افْتَعَلَ یَفْتَعِلُ افتعال ا - ت
احترم یحترم احترام ا - ت
انْفَعَلَ یَنْفَعِلُ انفعال ا - ن
انجمد ینجمد انجماد ا - ن
استَفْعَلَ یَستَفْعِلُ استفعال ا - س - ت
استخرج یستخرج استخراج ا - س - ت

 

 



  برای ساختن فعل امر : ابتدا حرف مضارع (ت) را از سر فعل مضارع مخاطب بر می داریم سپس در صورت نیاز بر سر فعل همزه می آوریم. آنگاه حرکت همزه را مشخص می کنیم و در پایان از آخر فعل نون یا ضمه را حذف می کنیم (غیر از صیغه جمع مؤنث)

تَتَعلّمُ --> تَعَلّمْ
تتواضَعُ --> تواضَعْ
تَحْتَرِمُ --> احْتَرَمْ
تَسْتَخْرِجُ --> اِسْتَخْرِجْ
 

  قواعد درس چهارم :
اسم ها به دو گروه تقسیم می شوند:

1. مشتق
2. جامد
1 – مشتق اسمی است که از کلمه دیگری گرفته شود مانند : کاتب ، مکتوب، مکتب و مکتبة که از کَتَبَ گرفته شده اند.
2 – جامد اسمی است که از کلمه دیگری گرفته نمی شود . مانند :‌قلم ، دفتر ، طلا ، سقف
 



  انواع اسامی مشتق :

1. اسم فاعل
2. اسم مفعول
3. اسم زمان
4. اسم مکان
5 – صفت مشبهه
6 – اسم مبالغه
7- اسم تفضیل

1 – اسم فاعل برانجام دهنده یا دارنده حالتی بودن دلالت می کند و معادل آن در فارسی معمولاً صفت فاعلی یا اسم فاعل است.
اسم فاعل از ثلاثی مجرد بر وزن فاعل ساخته می شود
مانند نَصَرَ --> ناصر
کَتَبَ --> کاتِب
اسم فاعل از فعل های مزید به شکل زیر ساخته می شود.
مُب+ مضارع بدون ی + کسره ما قبل آخر مانند :
یُرشِدُ --> مُرشدِ
یَتَحوّلُ --> متحوّل
یَنْسجِمُ --> مُنسَجِمْ
یَسْتَخْدِمُ --> مُستَخْدِمْ
1 – اسم فاعل برانجام دهنده یا دارنده حالتی بودن دلالت می کند و معادل آن در فارسی معمولاً صفت فاعلی یا اسم فاعل است.
اسم فاعل از ثلاثی مجرد بر وزن فاعل ساخته می شود
مانند نَصَرَ --> ناصر
کَتَبَ --> کاتِب
اسم فاعل از فعل های مزید به شکل زیر ساخته می شود.
مُب+ مضارع بدون ی + کسره ما قبل آخر مانند :
یُرشِدُ --> مُرشدِ
یَتَحوّلُ --> متحوّل
یَنْسجِمُ --> مُنسَجِمْ
یَسْتَخْدِمُ --> مُستَخْدِمْ
 


  قواعد درس پنجم :
سایر انواع مشتق :

1. اسم فاعل
2. اسم مفعول (توضیح داده شد)
3 - اسم زمان : اسمی است که بر زمان وقوع فعل دلالت می کند.
4 – اسم مکان : اسمی است که بر مکان وقوع فعل دلالت می کند
اسم زمان و مکان هر دو بر یک وزن می آید. اسم مکان و اسم زمان بر وزن مَفْعَلْ و مَفْعِلْ می آید مانند :
اسم زمان : مَغْرِبْ ، مَشْرِقْ، مَبْدأ
اسم مکان : مَسْجِدْ، مَطْبَخْ ، مسْکَن
5 – صفت مشبهه : بر دارنده صفتی نسبتاً پایدار دلالت می کند و مانند صفت مطلق یا ساده فارسی است. مهمترین وزن های صفت مشبهه عبارتند از :
فعیل : فَعِل ، فَعْل، فَعْلانِ
شریف، کَسَلِ ، صَعْب ، عطشان
6 – اسم مبالغه : بر زیاد بودن یک صفت در انسان یا بسیار پرداختن بدان دلالت می کند مهمترین وزنهای اسم مبالغه عبارتند از :
فعّال، صیّار، غفّار
فعّالة ، علّامة ، أمارة
7- اسم تفضیل : اسمی است که نمایانگر کمتر یا زیادتر بودن صفتی در فردی یا شیئی نسبت به دیگری است . اسم تفضیل در زبان عربی معمولاً بر وزن اَفْعَلْ است. این وزن در جمله هم برای مذکر و هم برای مؤنث بکار می رود.
حسینٌٍ اکرمُ من رحیمٍ
مریمٌ اَکْرمُ مِنْ فاطمة
اما وزن فُعْلی فقط برای مؤنث بکار می رود مانند :
حُسْنی ، کُبْری، عُظْمی
 



  ویژگیهای فردی - نقش آن در جمله

بررسی ویژه گیهای فردی هر کلمه بدون در نظر گرفتن موقعیت آن در جمله در زبان فارسی تجزیه نام دارد و در عربی التحلیل الصرّفی
بررسی نقش هر کلمه با توجه به موقعیت آن در جمله در زبان فارسی ترکیب نام دارد و در عربی الاعراب سپس بنابراین باید برای هر کدام از اقسام کلمه در الاعراب و التحلیل الصرفی موارد زیر را باید تشخیص دهیم.
اسم : مفرد یا مثنی یا جمع ( عدد) – مذکر یا مؤنث جنس – مشتق یا جامد – و نقش اعراب آن در جمله (فاعل، مفعول ، مبتدا….)
فعل : ماضی یا مضارع یا امر، صیغه (غائب ، مخاطب، متکلم ) مجرد یا مزید …….نقش آن در جمله و اشاره به فاعل آن
حرف : نوع آن و ….
 



  تجزیه و ترکیب به ما کمک می کند که :

1. هر یک از کلمات را درست بشناسیم
2. موقعیت هر کلمه را در جمله تشخیص دهیم
3. مفهوم جمله را درست درک کنیم
 

  قواعد درس ششم :

ضمیر کلمه ای است که به جای اسم می نشیند و از تکرار آن جلوگیری می کند مانند :
(دوستم را دیدم و به او سلام کردم) و به مربی مانند (رأیتُ صدیقی و سلّمتُ علیه) ضمیر دو نوع است:
1. منفصل
2. متصل

1 – ضمیر منفصل : ضمیری است که به صورت مستقل در جمله بکار می رود و به کلمه دیگری تکیه نمی کند مانند :‌هو تلمیذٌ
2 – ضمیر متصل : ضمیری است که در جمله همراه کلمه دیگری می آید و به آن تکیه می کند مانند : هذا کتابُهُ و ذلک دفترُهُ
 

منفصل متصل
نوع اول نوع دوم همراه اسم فقط همراه فعل
وفعل و حرف همراه ماضی همراه مضارع همراه امر
هو ایاهُ هُ کتب یکتب -
هما - هما کتبا یکتبان -
هم - هم کتبوا یکتبون -
هی - ها کتبتْ تکتب -
هما - هما کتبتَا تکتبان -
هن - هنَّ کتبنَ یکتبن -
انتَ ایاکَ کَ کتبتَ تکتب اُکتب
انتما - کما کتبتما تکتبان اُکتبا
انتم ایاکم کم کتبتم تکتبون اُکتبوا
انتِ - کِ کتبتِ تکتبین اُکتبی
انتما - کما کتبتما تکتبان اُکتبا
انتن - کن کتبتنَّ تکتبن اُکتبنَ
انا ایای ی کتبتُ اکتبُ -
نحن - نا کتبنا نکتبُ -

 

 

در این صیغه ها ضمیر مستتر است یعنی پنهان است و خود را نشان نمی دهد
در صیغه اول ماضی و مضارع ضمیر (هُوَ) مستتر است
در صیغه چهارم ماضی و مضارع (هی) مستتر است
در صیغه هفتم مضارع و امر ضمیر (انتَ) مستتر است
در صیغه سیزدهم مضارع ضمیر (أنا) مستتر است
در صیغه چهاردهم مضارع ضمیر (نحنُ) مستتر است. (در این صیغه حرف تْ ضمیر نیست و فقط علامت مؤنث است)
توجه :‌هنگام اتصال فعل به ضمیر (ی) حروف (ن) میان آن دو آورده می شود اسم این (ن) نون وقایه است.
مانند : علّمَ + ی --> علّمنی
اُنْصُرْ + ی --> اُنْصرُنی
یَنْصُرُ + ی --> یَنْصُرُنی
نون وقایه برای نگهداری حرکت آخرفعل تغییر نکند
 

  قواعد درس هفتم :

در زبان عربی کلماتی وجود دارند که موجب ارتباط و اتصال میان اجزای جمله می شوند.
مانند (الذی یجتهد فهو ینجُحُ) کسی که تلاش می کند موفق می شود به چنین کلماتی که از جنس اسم هم هستند موصول می گویند.
موصول دو نوع است:
1. موصول خاص
2. موصول مشترک

1 – موصول خاص موصولی است که برای مذکر و مؤنث همین طور برای مفرد و مثنی و جمع صیغه های خاص دارد.
مثلاً : برای مفرد مذکر (الذی) به معنی ( که ، کسی که ، چیزی که )
برای مفرد مؤنث (التی) به معنی (که ، کسی که ، چیزی که )
برای جمع مذکر ( الذی) به معنی ( که ، کسانی که )
برای جمع مؤنث ( اللاتی) به معنی (که ، کسانی که )
موصول در عربی بر حسب ما قبل خود تغییر می کند مانند :
الطّالبُ الذی یجتهد یَنْجَحُ
الطالبةُ التّی تتْجهدُ تنْجَحُ
الطّلابُ الذین یجتهدون ینجحون
الطالباتُ اللاتی یجْتهدون ینْجَحْنَ

2 – موصول مشترک : موصولی است که برای مذکر و مؤنث و برای مفرد و مثنی جمع یکسان بکار می رود.
مانند (مَنْ)به معنی (کسی که ، کسانی که ) و (ما) به معنی (چیزی که چیزهایی که ، آنچه)
 

  قواعد درس هشتم :

در جهان کلمات گاهی به کلماتی برمی خوریم که در شرایط مختلف، تغیراتی در چهره ی ظاهری آنها پدید می آید، در کلمات معیار تغییر، حرف آخر آنهاست. برخی کلمات در زبان عربی با تغییر موقعیت در جمله در جمله حرکت حرف آخرشان تغییر می کند و تعدادی نیز در همه ی موقعیت ها حرکت حرف آخر شان ثابت می ماند.
به کلماتی که حرکت حرف آخر آنها با تغییر موقعیت تغییر می کند «معرب» می گویند.
به کلماتی که حرف آخر آن ها در هر موقعیت ثابت بماند «مبنی» می گویند.
(مانند هذا) : جاءَ هذا
رَأَیْتُ هذا
سَلّمتُ علی هذا
اما کلمات معرب بر اساس حرکت حرف آخر آنها به چهار گروه تقسیم می شوند . حرکت حرف آخر کلمات معرب ، اعراب نامیده می شود.
1. مرفوع : کلمه ای است که اعراب آن رفع یعنی (-ٌ و –ُ) باشد. جاءَ الطّالبٌ .
2. منصوب : کلمه ای است که اعراب آن نصب یعنی (-ً یا –َ ) باشد . رَأَیتَ طالباً
3. مجرور : کلمه ای است که اعراب آن جر یعنی ( -ٍ یا –ِ ) باشد. سلّمْتُ علی طالبٍ
4. مجزوم : کلمه ای است که اعراب آن جزم یعنی (-ْ) باشد. لا تکْتُبْ
 



  گروههای کلمات مبنی :

1. مبنی بر ضم : کلمه ای است که حرکت حرف آخر آن همیشه و بصورت ثابت –ُ باشد.
مانند : نحنُ – مُنْذُ - کَتَبوا
2. مبنی بر فتح : کلمه ای است که حرکت حرف آخر آن همیشه و بصورت ثابت –َ باشد.
مانند هُوَ – کَتَبَ
3 – مبنی بر کسر : کلمه ای است که حرکت حرف آخر آن همیشه و بصورت ثابت –ِ باشد.
مانند :‌اَنْتِ
4 – مبنی بر سکون : کلمه ای است که حرکت حرف اخر آن همیشه و بصورت ثابت –ْ باشد.
مانند مَنْ ، اُکْتُبْ
کلماتی مانند : لا ، الی ، عَلی که حرف آخرشان الف است نیز مبنی بر سکون هستند.
و کلماتی مانند : فی ، الذی، اللاتی که حرف آخرشان ی ساکن است نیز مبنی بر سکون هستند
 



  کلمات معرب و مبنی :

کلمه : حرف – فعل – اسم
حرف : همه حروف مبنی اند
فعل: ماضی و امر مبنی هستند
فعل مضارع معرب است
اسم : ضمیرها ، اسم های اشاره ، اسمهای موصول ، اسمهای استفهام مبنی هستند.
اسم : بقیه ی اسم ها معرب هستند (غیر از اسم هایی که در خط بالا نام برده شده اند)
 

  قواعد درس نهم :

جمله دو نوع است : جمله اسمیه ، جمله فعلیه
جمله فعلیه : جمله ای است که غالباً با فعل شروع می شود جمله فعلیه دو رکن دارد.
الف : فعل
ب: فاعل
فعل : به انجام دادن کاری یا داشتن حالتی در زمان معین دلالت می کند فاعل همان انجام دهنده کار (فعل) است.
فاعل : در عربی حتماً باید بعد از فعل بیاید و اگر قبل از فعلی بیاید دیگر فاعل نامیده نمی شود و نام دیگری دارد که فاعل همیشه رفع می گیرد و به عبارت دیگر فاعل همیشه دو نوع است و علامت رفع غالباً ( -ٌ یا –ُ ) است.
فعل از جهت ( مذکر و مؤنث) با فاعل خود مطابقت می کند.
فعل از جهت (مذکر و مؤنث) با فاعل خود مطابقت می کند.
هر گاه فعل در آغاز جمله بیایدف به آن جمله ی فعلیه می گوئیم.
در صیغه های غایب هر گاه فاعل به صورت اسم ظاهر بیاید، فعل به صورت مفرد می آید.
هر گاه فاعل به صورت اسم ظاهر نیامده باشد، فعل همراه ضمیری می آید که همان ضمیر فاعل است
در صیغه های مخاطب و متکلم همانند همه زبانها – فاعل به صورت ضمیر می آید.
مانند : اکتُبُ (انا) – تَکْتبون َ ( و) تکتبین (ی )
به فعل هایی که معنای آنها با فاعل کامل می شود، لازم می گوئیم.
به فعل هایی که علاوه بر فاعل ، به مفعول نیز نیاز داشته باشد متعدی می گوییم.
مفعول از دو راه تشخیص می دهیم؟
1. تشخیص از راه معنا
2. تشخیص از راه علامت
قدم نخست برای تشخیص مفعول به همچون سایر نقش ما ، مهم معنای عبارت است. در زبان عربی مفعول به نیز دارای علامتی است که به وسیله آن می توان مطمئن شد که تشخیص ما صحیح بوده و کلمه مورد نظر مفعول به است.
علامت اختصاصی مفعول به معمولاً فتحه ( -َ -ً ) است یعنی مفعول به پیوسته منصوب می باشد.مفعول به معمولاً بعد از فاعل می آید.
ضمیر منفصل منصوب ( ایّاک و ...) ونیز ضمایز متصل به هر سه قسم کلمه‌، با فعل بیایندف غالباً مفعول به هستند
 



  جار و مجرور :

به حروفی از قبیل مِنْ (از) فی (در) الی (به سوی) لی(برای ) علی (بر روی) بِ (با) کَ (مانند) عن (از) حروف جر ، به اسم پس از آنها مجرور و به هر دو جار و مجرور می گوئیم.
حروف جز تنها قبل از اسم می آیند.
 

  قواعد درس دهم :

جمله اسمیه : جمله ای است که غالباً با اسم شروع می شود و دو رکن دارد
مبتدا، خبر
1. مبتدا : اسمی که غالباً در ابتدای جمله می آید و درباره آن خبر می دهیم مانند (المؤمن) در جمله (المؤمن صبورُ)
2. خبر : کلمه یا کلماتی است که غالباً بعد از مبتدا می آیاد و درباره مبتدا خبرمی دهد و معنی جمله را کامل می کند. مانند : (صبور) در جمله المؤمن صبورٌ اعراب مبتدا و خبر هردو رفع است و به عبارت دیگر مبتدا و خبر مرفوع هستند و علامت رفع آنها غالباً ( -ٌ یا –ُ ) است.
خبر معمولاً از لحاظ مذکر و مؤنث از مبتدا تبعیت می کند.
جاءَ الطالبُ : فعل و فاعل
الطالبُ جاء : مبتدا و خبر

برای یافتن خبر پی بردن به مفهوم عبارت راهگشاست. ترجمه و معنای جمله خبر را مشخص می کند.

خبر غالباً به یکی از سه صورت زیر می آید :
1. مفرد (مؤمن صبورٌ)
2. جمله فعلیه (المسلمُ یَصْدقُ)
3. جار و مجرور(النجاةُ فی الصّدق)

اعراب کلمات مبنی ( ضمایر، اشاره ، ....) محلی است.
اعراب جمله و شبه جمله نیز محلی است.
بنابراین در مبتدا و خبر، ضمایر و اسم های اشاره و جمله ها و شبه جمله ها محلاً مرفوع می باشند.
محلی یا محلاً : یعنی کلمه مورد نظر در محلی قرار گرفته که اعراب خاصی را می طلبد اما از گرفتن آن ناتوان است.
مثلاً وقتی می گوئیم : هذا در جمله هذا کتابٌ
محلاً مرفوع است یعنی این کلمه در محلی و موقعیتی واقع شده که باید مرفوع می شد اما از گرفتن اعراب رفع ناتوان است.


سیمین بازدید : 3 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)

گزارش یک سایت لهستانی درباره کارلوس کی روش / سرمربی ایران به خاطر جام جهانی قید پیشنهاد ایرلند را می زند؟




یک سایت لهستانی از کارلوس کی روش به عنوان گزینه سرمربیگری تیم ملی ایرلند نام برد.



سیمین بازدید : 2 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)
جواب قطعی دادم نه

اما ماجرا

یکی از دوستانم یک بنده خدا رو بهم معرفی منم به اون معرفی کرده

خلاصه بگم که سه جلسه تلفنی باهاش صحبت کردم دوستم و همسرش خیلی ازش تعریف کردند مام مشتاق

اما همش گفتم باید ببینمش تا نبینم نمیشه اخه طرف 6 سال از من بزرگتر بود  هرچند تو فامیل ما این رنج سن زیاد مسن به نظر نمیاد

بعد از یک هفته که عکس هاشو برام ایمیل کردند چنان شکی بهم وارد شد که نگو

خیلی بیشتر بهش میخورد

و اصلا به دل من ننشست

منم برای اینکه دلش نشکنه موضوعات دیگه رو مطرح کردم برای جواب منفی

 و اخر دوست گرامی کلی حرف که ارام جان هرچیزی بهاری داره بیشتر فکر کن بابا پسندیده تورو عکستو دیده

دیگه دیدم کم کمک داره بهم توهین میشه

گفتم عذر میخام اما من ایشون رو نپسندیدم

خلاصه خیلی بهم بر خورد

و اینم ماجرای من

خبر خوش همین

رئیس جدید که تو اتلیه کار میکنم عصر ها بهم فرت و فرت ابراز علاقه میکنه بعدشم میگه من جای داداش ما:))

به برادرم میگم میدونی منو یاد کی میندازه یاده نامزد اسبق

میگه نکشیش یه وقت میگم تضمین نمیکنم

این ترم ترم خوبیه فلش قراره بهمون یاد بدن و اینکه چطوری طرح هایی که تو فتوشاپ زدیم به اچ تی ام ال تبدیل کنیم

پروزه دیگه ام انجام دادم و صد گرفتم

خدایا کمکم کن زودتر قسط های این لپتا پ رو بدم

امین

شما ها کار لازم ندارید دوستان :)


سیمین بازدید : 1 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)
با سلام خدمت همکاران عزیز.با توجه به شروع بازدیدهای دورهای نسبت به تکمیل وانجام فعالیتهای موارد ذکر شده در فرمهای ارزیابی اقدام فرمایید


سیمین بازدید : 2 شنبه 20 مهر 1392 نظرات (0)

بوی پاییـــز می آید

بوی دلتنگـــــی های بیشتر

بوی دلســــردی ،

بوی رویا های ندیده

بوی عشق

مستی های پنهان !

بوی آرزو ،

بوی تنهاییــــــــــ

بوی باران؛

بوی خواستن و نتوانستن

بوی رفتــــن می آید،

بوی ماضی هایی که هیچوقت حــــــال نشد .

و همیشه استمراری بود

دلتنگ پاییزهایی هستم که تو کنارم بودی

کاش تو هم با پایـــــــــــیز  می آمدی......

 

 


سیمین بازدید : 18 شنبه 20 مهر 1392 نظرات (0)

بسم الله الرحمان الرحيم

نمي دانم چرا آقاي نوري زاد گرامي شبهات بهائيان را تمام و كمال در وبسايت خويش قرار مي دهد اما پاسخ هاي اين حقير را كه حركتي نيست جز پاسخ به توهمات بهائيان در وبسايت خوبش قرار نمي دهد نمي دانم شايد اين حركت هم در جهت امتداد بوسيدن پاي بهائيان براي جلب نظر ايشان و دلجوئي از ايشان باشد جوابيه زير پاسخ به شبهات فردي است به نام بردبار كه آقاي نوري زاد آن را حذف كردند

 

بردبار گرامي با تشكر از اظهار نظر جنابعالي

لازم است خدمتتان عرض كنم در بهائيت يك اصل است تحت عنوان  اصل رعايت حكمت و آن ورژن جديد همان دروغ است كه مطرح مي كنند شما بعنوان يك بهائي مي توانيد به خودتان حق بدهيد جهت رسيدن به اهداف تبليغيتان به مخاطب دروغ بگوييد تا وي ظرفيت شنيدن مطالب شما را پيدا كند  سپس اصل عقايد براي وي مطرح شود نام ديگر اين روند را بهائيان به اين عبارت موسوم نموده اند "" پروسه تبليغ امري است تدريجي ""

جناب بردبار اول دروغ باب براي رسيدن به اهداف شوم خويش ادعاي بابيت بود چنانچه خودش در كتاب دلائل السبعه كه 5 سال پس از قيوم الاسماء نگاشته مي گويد من به دروغ در ابتداي امر به ملا حسين بشرويه گفتم من باب هستم اگر مطالعه نفرموده اييد متن دقيق اعتراف باب مبتني بر دروغ بودن بابيت خويش را خدمتتان تقديم مي كنم :

 ""ونظر كن در فضل حضرت منتظر كه چقدر رحمت خود را در حق مسلمين واسع فرموده تا آنكه آنها را نجات دهد مقامى كه اوّل خلق است ومظهر ظهور آيهء انى انا الله چگونه خود را باسم بابيت قائم آل محمّد ظاهر فرمود وباحكام قرآن در كتاب اوّل حكم فرمود تا آنكه مردم مضطرب نشوند از كتاب جديد وامر جديد وببينند اين مشابه است با خود ايشان لعلّ محتجب نشوند وبآنچه از براى آن خلق شده اند غافل نمانند 0 منتخبات آيات از آثار حضرت نقطهء اولی - فصل چهارم مستخرجاتى از دلائل السّبعه 82 90 ""

http://reference.bahai.org/fa/t/tb/SWB/swb-88.html#pg84

بردبار گرامي مطلب فوق نه از كتاب رديه است نه از منابع دست چندم متن بالا دقيقا از سايت رسمي بهائيان خدمتتان تقديم شد

لذا باب خودش اعتراف مي كند كه وي به دروغ گفته كه من باب هستم در حالي كه وي اصلا باب تشريف نداشته است .

بردبار گرامي فكر كنم مطلب بعدي برايت و براي ديگراني كه با عقيده دست ساخته بشري ( بهائيت و بابيت ) آشنائي داشته باشند تعجب بر انگيز باشد و آن اين است كه :

باب به دروغ ادعاي قائميت و پيامبري را مطرح كرده بود بله بردبار گرامي اگر قدري در آثار امري دقت فرماييد دومين دروغ باب كه براي رسيدن به اهداف شوم خويش در نظر گرفته بود ادعاي قائميت و پيامبري وي است حتما ابو الفضائل ميرزا ابو الفضل گلپايگاني را مي شناسي كسي كه به فرمان عبد البهاء كتاب كشف الغطاء را در بي حيثيت كردن مستر براون بابي و ازلي نگاشت و هر چه توانست در اين كتاب باب و آيين باب را تحقير كرده است  :

وي كه اعظم مبلغين بهائيه است در كتاب فرائد در صفحه 124 مي گويد:

 « و هم چنين در ظهور نقطه اولي درحيني كه اهل اسلام جز لقب قائم و مهدي نمي دانستند حضرتش به امر الله و اذنه به القاب فخيمه باب و نقطه اولي و رب اعلي امتياز و اشتهار يافت لهذا اتباع آن حضرت وجود مقدسش را جز به اين القاب نمي خوانند و حضرتش را به وصف امامت و نبوت موسوم و موصوف نمي دانند »آه.

بردبار گرامي بهائي عزيز در متن بالا جناب ابو الفضائل به پيروي از سخنان باب و بهاء الله فاتحه اداي قائميت و نبوت جناب باب را خواند و پس از اين جملات آيا ديگر جائي براي سخن شما باقي مي ماند كه :

"""" یک آیه در قرآن وجود دارد که مسلمین فکر میکنند که دین اسلام آخرین دین و خاتمیت به حضرت محمد ختم میشود در صورتیکه کلمه(خاتم )با فتحه است نه کسره ولی ما قبول داریم که خاتم النبیین است و بعد از نبی امامت آمد چرا چون حضرت محمد برادر و فرزند ذکوری نداشتند طبق نص صریح قرآن سوره مریم آیه ۵۳ میفرماید ما به برادر موسی هارون از روی رحمت مقام نبوت بخشیدیم در سوره احزاب آیه ۴۰ فرموده محمد پدر هیچیک از شما نیست و محمد رسول الله و خاتم النبیین است و بجای نبوت امامت آمد.در قران ایات متعددی وجود دارد که نوید به آمدن پیامبران میباشد برای مثال سوره الاسراء آیه ۷۷ میفرماید این سنت ما در پیامبرانی است که پیش از تو فرستادیم و هر گز برای سنت ما تغییر و دگرگونی نخواهد یافت. """"

جناب بردبار اميدوارم مختصري بيشتر در آثار امري مطالعه نماييد تا مجددا مرتكب اينگونه اشتباهات فاحش نگرديد گرامي شما بهتر درك مي كنيد كه معني سوره احزاب آيه 40 چيست يا جناب بهاء الله اگر مقداري انصاف در شما باشد بلا فاصله پس از ديدن اين متن كه جناب بهاء الله ارائه كرده دست به كيبورد برده و از اظهارات خويش اظهار ندامت مي كرديد و بيانات خويش را تصحيح مي كرديد جناب بهاء الله به صراحت در متن زير اعتراف مي كند كه خاتم به معناي پايان مي باشد مگر اينكه جناب بردبار عزيز خويش را از جناب بهاء الله اعلم بداند :

"در قرآن سورة الاحزاب محمد رسول الله را خاتم النّبیین فرموده جمال مبارک جلّ جلاله در ضمن جمله مزبوره میفرمایند که مقام این ظهور عظیم و موعود کریم از مظاهر سابقه بالاتر است زیرا نبوت بظهور محمد رسول الله که خاتم النبیین بود ختم گردید و این دلیل است که ظهور موعود عظیم ظهورالله است و دوره نبوت منطوی گردید زیرا رسول الله خاتم النَبیین بودند" (رحیق مختوم، قاموس لوح مبارک قرن - ذیل عبارت "از ختمیت خاتم مقام این یوم"، مؤسّسه ملّى مطبوعات امرى 130 بدیع، جلد 1، صفحه 106 – صفحه 78 چاپ قدیمی).

آقاي بردبار گرامي يك بار ديگر در اين جمله جناب بهاء الله دقت كن

"" دوره نبوت منطوی گردید زیرا رسول الله خاتم النَبیین بودند ""

بهائي گرامي اميدوارم دقيقا مفهوم رعايت حكمت در تبليغ را درك كرده باشيد اينكه پروسه تبليغ تدريجي است يعني همين عزيز بهائي الان شما نيز در حال رعايت حكمت هستي زيرا اصلا بهائيان اعتقاد به نبوت جناب باب و بهاء الله ندارند ولي اگر اصل ادعا را مطرح كنند همه نسبت به اين ادعا سخيف واكنش نشان مي دهند بردبار گرامي واقعا مي داني ادعاي اصلي جناب باب و بهاء الله چيست ؟ چون اين نوشتار به طول مي انجامد اگر جنابعالي مستند ادعاي باب و بهاء الله را مطرح كرديد من نيز به نقد آن خواهم پرداخت .

ضمنا راجع به آيه :

(32) السجدة : 5 يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ في‏ يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّون‏

فرموده بوديد كه : " قای ناصرالدین ما باید برادریمان را ثابت کنیم بعد دنبال ارث باشیم طبق سوره سجده آیه ۵ مدت دیانت اسلام ۱۰۰۰سال است و موعود اسلام ظاهر میشود حضرت باب اول گفت من باب هستم بعد گفته من قایم آل محمد هستم و بعد خداوند به او مقام پیامبری داد اگر در این موضوع شک دارید قران را بیشتر مطالعه کنید اگر به اشکال برخوردید من به شما سوره و آیه مربوطه را خواهم گفت. هر جمله ای که به دیانت بهایی نسبت دهید در قران نوشته شده "

من هر چه در اين آيه دقت كردم هيچ ربطي بين اين آيه و ادعاي جنابعالي پيدا نكردم اگر بيشتر توضيح دهيد متشكر مي شوم زيرا از وقتي كه به آسمان بازگشت مي شود هزار سال طول مي كشد حتي اگر مصداق آيه با فرمايش شما تطبيق كند پروسه نسخ از شروع تا پايان هزار سال بطول مي انجامد يعني زمان ظهور مظهر بعدي هزار سال پس از شب پنجم جمادي الاولي سال 1260 خواهد بود البته در اين ادعا تناقضات فرواني است كه اگر جنابعالي دقيقتر فرمايشاتتان را مرقوم بفرماييد پاسخگو خواهم بود در پايان از نوري زاد گرامي براي فراهم كردن اين كرسي آزاد انديشي براي تبادل افكار متشكرم

ضمنا در همين موضوع اگر مايل بوديد مطالبي را در ميان بهائيان مطرح كرده ام كه جالب است بشنويد البته بهائيان گرامي بجاي پاسخ به سخنان مستدل من پاسخي به جز فحاشي نداشتند اميدوارم شما رويه ايشان را در پاسخ به اين حقير دنبال نفرماييد

  http://www.youtube.com/watch?v=sEpm6cOuiig&list=UUs3I0LlSs5lNfAtveClZ7aw

بررسي ادعاي الوهيت باب و بهاء الله و تفاوت اين ادعا با وحدت وجود عرفاء و حكماء

 


سیمین بازدید : 6 شنبه 20 مهر 1392 نظرات (0)

سلام مهربان.خوش آمدی

مدارک مورد نیاز جهت عضویت در کتابخانه:


۱-تکمیل فرم عضویت

یک قطعه عکس ۴*۳ پشت نویسی شده

۲- فتوکپی کارت ملی

۳- مبلغ 40000 ریال جهت عضویت یک ساله

به امید دیدار

سلام مهربان.خوش آمدی


سیمین بازدید : 1 شنبه 20 مهر 1392 نظرات (0)

امروز نیز تعدادی از دانش آموزان از نمایشگاه مرکز بازدید کردند و مسئول مرکز در مورد فعالیتهای مرکز و نمایشگاه برای آنها و معلمشان توضیحاتی داده و برای عضویت در مرکز آنها را ترغیب نمود .همچنین بازی های فکری قرار داده شده در قسمتی از نمایشگاه مورد استقبال بازدید کنندگان قرار گرفت و دانش آوزان با استفاده از خلاقیت خود به ساخت اشکال پرداختند . نمایش فیلم از دیگر برنامه های اجرا شده برای بازدید کنندگان بود .

مربیان مرکز نیز با حضور خود در نمایشگاه یک هفته با کانون در مرکز استان بازدید کنندگان را با طرح های ارائه شده مرکز آشنا نمودند .

 

گزارش فعالیتهای مرکز در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه با توجه به قطع بودن وبلاگ:

برپایی کارگاه نقاشی خیالهای کودکانه و بازدید از نمایشگاه توسط دانش آموزان .

برپایی ایستگاه نقاشی با موضوع زنده باد کودکی زنده باد زندگی - بازدید از نمایشگاه - نمایش فیلم


سیمین بازدید : 1 شنبه 20 مهر 1392 نظرات (0)
اومدم وبو پاکش کنم...خداییش دلم نیومد....با تموم وجودم واست توش نوشتم ...با این ک میدونم نمیخونی ولی من مینویسم....حد اقلش اینه ک دلم اروم میشه :(

کاش سیمتو عوض میکردی ک شمارشو نداشته باشم...اخه اینجوری شاید دلم واسه بی معرفتیات تنگ شه بهت اس بدم تو هم عصبی شی بهم کنه...یا خفه شو...یا عوضی...منم مث همیشه بغض کنمو اشک تو چشام جم شه....ترکی ک رو قلبم گذاشتی عمیق تر شه...

پریشب یه خاب بد دیدم...خیلی بد ...پا شدم گوشیمو ورداشتم ....هرچی گشتم کسیو پیدا نکردم ک ازش بخام ارومم کنه...بهم بفهمونه ک فقط یه خاب بود...

دیروز دیدمت جلو مدرسه :) بخدا اینقد دلم برات تنگ شده بود میخاستم بدوم بیام سمتت....ولی فقط یه لبخند زدم و تو دلم گفتم چ ناز شده...بعد ب خودم اومدم گفتم حق نداری راجبه ک چیزی ک مال تو نیس اظهار نظر کنی...راه مدرسه همش برام خاطره س بخدا...کاش ترازوئه دیگه اونجا نبود :(

میدونی سهیل ....از اون شب همش ب خودم دلداری میدم میگم که :مگه میشه سهیل دوسم نداشته باشه..مگه میگه عاشقش باشمو واسش مهم نباشم...حتما سهیل بخاطر خودم خاسته دیگه با هم نباشیم...بخاطر کنکورم....خدایا ینی میشه اینجوری باشه :(

امروز روز اول وضیت قرمزم بود خیلی اذیت شدم...نصفش بیشتر مدرسه نبودم.....زنگ اول دینی داشتیم ...شکوفه یه دفتر داره ک توش پر از جمله های غم انگیزه....حوصله کلاس نداشتم داشتم اونو میخوندم... هر کدومشو میخوندم یا راجب تو درست بود یا راجبه خودم....بغض کرده بودم ولی بخاطر دل دردم نبود... اولین باری بود اینقد دلم تورو میخاس :( ....اشکام ک ریخت دیگه بند نیومد ....مهدیس گفت اباجی برم برات مسکن بیارم... سهیل من عاشق دوستامم حق نداشتی بهشون توهین کنی....تنها کسی میفهمید حالم بخاطر دلم این جوری نیس الهه بود

گفتی اگه عشق باشه غرور جایی نداره...عشقمو ک نمیتونم انکار کنم..غرورمو میذارم زیر پام... از ته قلبم از خدا تورو میخام....

خدایا ...

..دلم سهیلو میخاد.... میدونم اینجا نمیای اینارو میگم

سهیل گفتم بدون تو نمیتونم ....تو هم گفتی بدون تو میمیرم...البته زبونم لال....بخدا بدون تو نمیتونم... اصن بدرک ک نمیتونم ....اصن میدونی چیه ...من پدر این دلو در میارم....غلط میکنه ب کسی ک مال خودش نیس دل میبنده ...

هر دفه یه اس میاد برام ...قبل اینکه ببینم چیه ...ارزو میکنم تو باشی...ارزو میکنم تو باشی و دوباره بهم بگی نفسی...البته ن دروغی...راستکیه راستکی....

دیگه نگی دوس دختر علی نامرد بودا....اون حد اقل گذاشت علی بمیره.بعد رفت سراغ یکی دیگه.... ن اینکه با یه نفر بودو و دلش با یه نفر دیگه

سهیل کاش میفهمیدی با احساسات یه دختر بازی کردن ینی زندگیشو نخ کش کردن...ینی دلشو اتیش زدن ...ینی بی اعتمادی ب همه...

علی مثه داداشم بود.....حد اقل اگه مرد بودی میبایست ب خاطر علی قلب خواهرشو نشنکنی....

دلم نمیاد بگم خدا ازت نگذره....

فک کن من چقد خرم ...چقد بیچاره م....ک هنوزم جرات نمیکنم عکستو پاره کنم بریزم دور.....خاک ب سر من ک هنوزم وقتی میبینمش اولین کاری ک باهاش میکنم میبوسمش....


سیمین بازدید : 1 شنبه 20 مهر 1392 نظرات (0)
هرشب پشت شیشه تنهاییم

چایی سرد می نوشم

گاهی هم گله مند از قندهایی که زود آب می شوند

همانند یخ روزهایم

عادت کرده ام وقتی از همان شیشه

صدبار ترانه

خش خش برگها را

می شنوم

وقتی از کران تا بیکران روزهایم

بی نور  شده

باید آرام آرام و باز آرام آرام بخندم...


تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 109
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 8
  • بازدید سال : 14
  • بازدید کلی : 540