چایی سرد می نوشم
گاهی هم گله مند از قندهایی که زود آب می شوند
همانند یخ روزهایم
عادت کرده ام وقتی از همان شیشه
صدبار ترانه
خش خش برگها را
می شنوم
وقتی از کران تا بیکران روزهایم
بی نور شده
باید آرام آرام و باز آرام آرام بخندم...
چایی سرد می نوشم
گاهی هم گله مند از قندهایی که زود آب می شوند
همانند یخ روزهایم
عادت کرده ام وقتی از همان شیشه
صدبار ترانه
خش خش برگها را
می شنوم
وقتی از کران تا بیکران روزهایم
بی نور شده
باید آرام آرام و باز آرام آرام بخندم...