loading...
فریاد سکوت
سیمین بازدید : 0 دوشنبه 01 مهر 1392 نظرات (0)

دلم ی چیزایی می خواد که باعث میشه تو زندگیم متحول بشم ولی کو تحول؟؟؟؟؟؟؟

امروز تو مترو دختری تقریبا همسن من داشت به بغلیش می گفت حداقل شغل دارم تو خونه موندن ادم کسل میکنه و بی روحیه.......

حالا من اون آدمم.....کاملا بی رمق  و با روحیه له له

بالاخره خانوم دکتر نمره پایان نامه ام رو داد:20..گفت از کارت راضی ام دنبال چاپش باش و این حرفها

من مدارکی دارم اما بیکارم.....خونه نشین تو شدم

زیاد دنبال کار رفتم و کلی امتحان و مصاحبه ولی نشد که نشد

حالا دلم خیلی چیزها می خواد که فقط اگه درامد داشتم دیگه غصه ای نبود

چرا پول لازک چشمهام جور نمیشه....شبها واقعا نمیبینم

اینهمه رفتم دنبال گواهینامه اما کو ماشین؟(به قول او تحویل صاحبش دادیم دیگه)

حالا پول خونه و کفش و لباس هم که جای خود داره

دردل کردم ولی گفتن هرکی ی روزی داره....من این جمله شو هیچ وقت دوس نداشتم

توی اینهمه گرونی..بیکاری...ندیدن همدیگه فلسفه زندگی چیه؟من واقعا چرا زنده ام؟؟؟؟

خدایا این روزها با دلی که دل نیست و لبریز شده داد میزنم که سپاس تو را ....شکرت


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 109
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 54
  • بازدید امروز : 26
  • باردید دیروز : 33
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 59
  • بازدید ماه : 106
  • بازدید سال : 112
  • بازدید کلی : 638